احسان رعيت
شب بارونی

شب بارونی

« رویای نیمه شب بارانی »

توو این شب بارونی ، من موندم و تنهایی

من موندم و یاد تو ، دوری ولی اینجایی !

من موندم و دلتنگی ، با بغض ترک خورده

حتی نفسم بی تو ، جون رو به لب آورده !

با هق هق بی گریه ، با گریه زجر آور

هر لحظه بدون تو ، یک خاطره تنهاتر !

وقتی که تو می رفتی ، وقتی که دلم لرزید

انگار یه اقیانوس ، از چشم ترم بارید

چشمای ترم بی تو ، هم نغمۀ بارون شد

دیوونه شدم شکل ِ ، فرهاد که مجنون شد

هم پرسۀ هر سایه ، هم خاطره با خورشید

خورشید چشای تو ، از پشت شبم تابید

بی واهمه خندیدم ، در عین پریشونی

آره توهم این جایی ، توو این شب بارونی

احسان رعیت

 | 

نظرات کاربران

 |