سبحان مرادی
من از پرواز افتادم

من از پرواز افتادم

من از پرواز افتادم
من از احساس افتادم
رو قبر عشق جلو چشمات
مثِ یه یاس افتادم

حالا پَر پَر جلو چشمات
دارم آهسته جون میدم
دارم آهسته مُردن رو
به چشم تو نشون میدم

تو این عشق و لَگد کردی
فقط یه لحظه ی کوتاه
برو دیگه نمی خوامت
برو هر جا میری هر جا

دیگه احساس من مرده
نمونده بینمون چیزی
تو روی قَبر بی مُرده
داری اشکات و میریزی


تو اون وقتی که با حرفات
من و از ریشه خشکوندی
اگه فکر حالا بودی
دیگه تنها نمی موندی

سبحان مرادی

 | 

نظرات کاربران

 | 
احسان رعيت
مصاحبه با روزبه بمانی ترانه سرای جدید ترین آلبوم داریوش

مصاحبه با روزبه بمانی ترانه سرای جدید ترین آلبوم داریوش

● لطفا یه خلاصه از بیوگرافی خودتون رو بگید

▪ روزبه بمانی متولد ۷ آذر ۱۳۵۷ در تهران، متاهل هم هستم. در خانواده کسی به صورت حرفه‌ای و جدی هنرمند نیست ولی به هنر خیلی علاقه‌مند هستند. البته خودم بیشتر به ورزش علاقه داشتم؛ سال‌ها فوتبال بازی می‌کردم تا مقطع تیم ملی جوانان. اما به دلیل مسائل درسی اون موقع که دانشگاه قبول شدم دیگه نتونستم ادامه بدم یعنی در اصل اشتباه کردم که ادامه ندادم! و کماکان افسوس می‌خورم. وارد داشنگاه شدم، ابتدا رشته متالوژی قبول شدم؛ بعد انصراف دادم و رشته کامپیوتر را ادامه دادم که اواخر رشته کامپیوتر شاخه نرم افزار، ادبیات هم قبول شدم و هنوز هم دارم این رشته را می‌خونم و در واقع به خاطر مشغله‌هایی که داشتم کمی طول کشید و هنوز تموم نشده و دانشجوی رشته ادبیات هستم.

● چی شد به شعر علاقه‌مند شدید؟

▪ از سن خیلی کم، علاقه داشتم به شعر. از شاعرهای کلاسیک بیشتر شعر می‌خوندم. اولین شاعری هم که ازش شعر خوندم، و مثل خیلی دیگه از ایرانی‌ها به دلیل دلبستگی و شرایط عاطفی خاصی که به غزلیات عاشقانه دارم با حافظ شروع کردم و بعد از اون سعدی. در یک دوره طولانی من فقط شعر کلاسیک می‌خوندم. شاید از ۱۲ سالگی و به طور جدی از ۱۳-۱۴ سالگی شعر حافظ، شعر سعدی، شعر صائب و یه کم که بزرگتر که شدم، شروع علاقه‌مند شدم به شعر نو. که در واقع شعر نو را هم با فریدون مشیری در اثر یک اتفاق که یکی از دوستام کتابش را به من داد شروع کردم.

بعد از اینکه دفترهای مشیری رو خوندم، یادمه به سهراب سپهری دلبستگی زیادی داشتم. در طی این روند اخوان رو خوندم. در شعر فروغ دلبستگی بیشتری البته به کارهای آخرش –نه به چهار پاره‌هاش- چون اعتقادم بر اینه که فروغ وقتی که شاعر شد از دنیا رفت. در این مسیر با شاعرهایی مثل نادرپور، سیمین بهبهانی که در اون موقع بیشتر سعی می‌کردم بیشتر لذت ببرم از شعر خوندن ولی جایی که به شاملو رسیدم توقف طولانی داشتم چون زیاد شعر دیگه‌ای ارضام نمی‌کرد. البته در شعر سپید دیگه من جدا شدم از شعر نو. و بیشتر کارهایی که در این اواخر دوست دارم شعری بخونم و انرژی مضاعف بگیرم از کارهای شاملو، نصرت رحمانی و از شاعرهای کلاسیک به شدت از مولاناست.

چون مولانا گنجینه‌ی تمام نشدنی است. و به واقع من حالتی که به دلیل رشته‌ام خیلی از شعرهای شعرای کلاسیک را خوندم، می‌تونم بگم نیرو و انرژی بی‌نظیر و خارق العاده‌ای داره و به واقع هر چه بیشتر درش وارد می‌شید، بیشتر غرق می‌شید. و سعی می‌کنم لذت ببرم از این گنجینه‌ای در فرهنگ و ادب ما وجود داره و همیشه افتخار می‌کنم در کشوری به دنیا اومدم که چنین استوره‌هایی داره.

● اولین شعرتون را چه زمانی گفتید؟

▪ نوشتن رو در سن ۱۷-۱۸ سالگی با شعر نو شروع کردم. شعرهای ابتدایی هم به واسطه‌ی دلبستگی‌هایی که آدم به شاعرهای قبلی داره، در یک دوره‌ای شعرهام بیشتر شبیه سهراب بود، در یک دوره‌ای شبیه فروغ بود، در یک دوره‌ای شبیه شاملو. به تعبیر خود شاملو که می‌گه "کسانی که شعر رو شروع می‌کنن مثل کودکانی هستند که تازه می‌خوان سرپا بیاستند و سعی می‌کنن از هر وسیله‌ی دور و برشون استفاده می‌کنن تا بتونن وایسند." و من هم همینگونه بودم و به طور خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تاثیر این شاعرهایی بودم که ازشون لذت می‌بردم.

بعد از یه مدتی به شعر سپید علاقه پیدا کردم، مدتی شعر سپید می‌نوشتم تا رسیدم به ژانر ترانه. شاید اولین ترانه‌ام رو در سن ۱۹ سالگی نوشتم. ترانه‌ی خیلی ساده‌ای بود که از پختگی چندانی هم برخوردار نبود ولی ترانه‌ای کاملاً حسی بود. شاید وجه اشتراک امروزم با اولین ترانه‌ام اینه که هنوزم احساس می‌کنم ترانه شعری است احساسی و برپایه احساس و شما تکنیک را به طور غریزی و ناخودآگاه باید ازش استفاده کنی. یعنی به قوامی در تکنیک برسی که به طور نامحسوس و بدون اینکه بخوای خودبه‌خود اعمال بشه. اما احساس باید در لحظه لحظه‌ش باید باشه. و این تعریفی نیست که من از ترانه دارم.

● شما ترانه را چطور تعریف می‌کنید؟

▪ در یونان باستان که خیلی‌ها بر این اعتقادن که ترانه از اونجا می‌یاد، حدود هزاران سال پیش به قطعاتی که با سازی که در بزم‌های شاهانه و در مهمانی‌های مجلل به شعرهایی که چند ویژگی داشته که اولین این بوده که کوتاه بوده، یکی اینکه به شدت بیانگر احساسات شاعر بوده و دیگری با سازی به نام لیر اجرا می‌شده می‌گفتند لیریک (Lyric) یا ترانه؛ که امروز هم ما در خیلی از کارها می‌بینیم که در معرفی اثر به کلام یا ترانه همون لیریک (Lyric) رو می‌گن. در واقع این یکی از مباحثی است که در تعریف ترانه فکر کنم سال‌هاست ثابت مونده و امروز هم ترانه شعری‌ست که بیانگر احساسات باشه، شعری‌ست که با ساز و در تلفیق با موسیقی اجرا می‌شه. اما به طور قطع و یقیین دامنه‌ی تعریف ترانه در جهان بسیار وسیع شده و در کشور ما هم همین‌طور.

تفاوتی که وجود داره کشور ما به واسطه‌ی ما صاحب ادبیات هستیم و ادبیات غنی داریم، فرم خاص خودمون رو داریم. اینکه ما در ادبیات وزن داریم به شکلی که فقط با ادبیات عرب قابل مقایسه هست و نه با دیگر کشورهای جهان. یک تعابیر منحصر به خود ما هم در ترانه‌مون وجود داره. اما باید بپذیریم که من زیباترین تعریفی که برای ترانه می‌دونم، تعریف یک بزرگیست که می‌گه ترانه کولی ادبیات جهانه، که هر روز پا به سرزمین جدیدی می‌ذاره بدون اونکه سرزمین‌های قبلی که وارد شده را انکار کنه. ادبیات ما هم شاید چیزی را که مثلا ۵۰ سال پیش بهش می‌گفتیم ترانه، امروز با ذائقه مردم ما کوچک‌ترین ارتباطی نداشته باشه. چون زبان عوض شده، فرهنگ عوض شده، جامعه‌ی ما جامعه‌ی دیگری شده، احتیاجات زمان هم باید در نظر بگیریم. در کل بحث اینکه چه چیزی ترانه هست در کشور ما هنوز تعریف مشخصی نداره.

پس اینکه هر کسی می‌تونه بگه برای خودش تعریف مخصوص به خودش را داره، من فقط می‌تونم در مورد ترانه این رو متذکر بشم که ترانه یک گونه‌ی شعری است. اینکه خیلی از دوستان اینو هم منکر می‌شن، در غیر اینصورت هر متنی در جهان که بشه روش ملودی گذاشت – و میشه این کار را هم کرد – پس می‌شه گفت هر متنی و هر نوشته‌ای در جهان می‌تونه ترانه باشه حال که اینطور نیست. حداقال در فرهنگ ما ترانه متنی است ادبی و یک گونه‌ی شعری که می‌تونه با موسیقی تلفیق بشه، می‌تونه وزن و قافیه هم نداشته باشه؛ ولی به فرض اگر شما روی متن یک صفحه روزنامه ملودی بذاری این ترانه نیست. روی چندتا فحش چندها ملودی بذاری این ترانه نمیشه. متاسفانه کاریست که امروزه بسیار زیاد انجام میشه و در موسیقی زیرزمینی پخش هم میشه.

● نظرتون در مورد ترانه‌های امروزی چیه؟

▪ در مورد ترانه‌ی امروز اگر بخواهیم صحبت کنیم، مبحث بسیار گسترده‌ایست. ترانه‌ی امروز ما باید بدونیم درباره‌ی کدوم قسمتش صحبت کنیم. کدوم جغرافیاش. ما تنها کشوری هستیم که ۳ گونه ترانه از نظر انتشار داریم. ترانه‌ی داخل ایران که با مجوزها و فیلترهای وزارت ارشاد بیرون میاد، ترانه‌ی خارج از ایران که با ترانه‌ی لس‌آنجلسی معروف است و ترانه‌های زیرزمینی یا همون اینترنتی که از طریق اینترنت و به صورت غیر مجاز میاد بیرون. هر کدوم از اینها دارن روی کارشون ادامه می‌دن و هر کدوم طرف‌دارهای خودشون رو دارن، نقاط ضعف و قدرت خودشون رو هم دارن.

اما اگر بخواهیم از ترانه داخل ایران شروع کنیم؛ ترانه‌ای ما داریم در ایران دنبال می‌کنیم، متاسفانه تحت تاثیر جریانات زیادی امروز دیگه ترانه‌ی خیلی پویایی نیست. اینکه ما امروز با مخاطبی طرف هستیم که به شدت سطح سلیقه‌ش به شدت پایین اومده – یا پایین آوردیم – و این روندی بودی که در طی سالیان سال انجام شده، نمی‌تونیم بگیم منحصر به این ۱ یا ۲ یا ۵ سال هست. همانطور که می‌دونید کار فرهنگی کاری نیست که در ۲ یا ۳ یا ۴ سال جواب بده. این پروژه‌ی چندین ساله‌ای بوده که امروز داره خودش رو نشون می‌ده. و اینکه بعضی وقتا آدم باورش نمی‌شه که این مخاطب همان مخاطبی هست که ما ۳۰ سال پیش هم ترانه‌هایی رو می‌گفتیم کاملا ۱۸۰ درجه با مضامین امروزی فرق داشت و گوش می‌دادن و استقبال می‌کردن. باید پذیرفت که زمونه عوض شده. ما موسیقی دنیا را در دهه ۷۰ یا دهه ۵۰ شمسی خودمون رو در اوج می‌بینیم که دلایل مخصوص به خودش رو داره.

مثل اوج گیری حزب‌ها و توده‌ها در همه‌ی دنیا مثل کومونسیم که در مجاورت خود ما بود که نصف دنیا را تسخیر کرده بود و قطعا ازحابی که جلوی اونها قرار می‌گرفتن برای بیان اعتقادات خودشون به هنر احتیاج داشتند. یکی از این هنرها که خیلی به اونها کمک می‌کرد موسیقی بود؛ و موزیسین‌ها و ترانه‌سراها که می‌تونستند به طور نظری بیان کنند. ما می‌بینیم که مردم در اون موقع به شدت استقبال می‌کنن و حکومت‌ها هم به شدت استقبال می‌کنن. به واسطه‌ی اینکه در ترانه پیام می‌دن به مردم، به مردم آگاهی می‌دن. و اینکه مردم احساس می‌کنن تعیین کننده و سرنوشت‌سازن در شرایط اجتماعی‌شون. اینه که این‌گونه ترانه‌ها به شدت در بین مردم جایگاه داره و خودش رو نشون می‌ده. دقیقا قطب مخالفش امروز هست که مردم اساساً از فکرکردن خسته هستند. این مخصوص کشور ما نیست. اگر در لیست ۵۰ آلبوم پرفروش کشورهای اروپایی و آمریکا حداقل می‌تونیم به ۳۰-۳۵ آلبوم و بعضی مواقع بیشتر از این اشاره کنیم که فاقد هیچ‌گونه ارزش کلامی هستند.

کارهایی هستند که هیچ ارزش کلامی ندارند بلکه به طور واضح از اول تا آخرش فقط فحش می‌ده اما کارهای بسیار پرفروشی‌ست. شاید مردم از این ور لب بوم افتادن؛ یعنی زیاد حوصله‌ی تفکر ندارن. دوست دارن در شعر به سرعت به اون چیزی و به اون معنایی که دوست دارن برسن. چون عصر، عصر سرعت و زود نتیجه گرفتن است. امروز در لذت‌های نامشروع بشر هم ما می‌بینیم که سرعت حرف اول رو می‌زنه، یعنی اگر قدیم یه نفر ۲۰ سال مواد مخدر مصرف می‌کرد تا اثراتش را در درون خودش ببینه، امروز قرص اکستازی در ۱۵ دقیقه همون کار رو می‌کنه. عین همین موارد در لذت‌های مشروع مردم که یکیش هنر و موسیقی است، به عینه وجود داره. در سینما و تئاتر هم وضع همین‌طوره. مردم دوست دارن به اون جوابی که می‌خوان به سرعت برسن.

مورد دیگه باز در کشور خودمون، موسیقی که وزارت ارشاد ارائه می‌ده فیلترهای خاص خودش رو داره. خیلی از این ترانه‌ها از این فیلتر عبور نمی‌کنن. پس نمی‌تونیم بگیم این کلیت ترانه‌های ما است. ضمن اینکه جوون‌های ما امروز به واسطه‌ی پایین اومدن سلیقه‌ی مردم، این هنرمندان هستند که پشت مردم حرکت می‌کنن. در حالی که ما می‌تونیم بگیم در دهه ۷۰ اینگونه نبود؛ مردم پشت هنرمندان حرکت می‌کردند. و مردم به سلیقه‌ی اونها احترام می‌ذاشتند. این قضیه امروز برعکس شده. ما داریم گوش می‌دیم ببینیم مردم چی دوست دارن و عین اون رو اجرا کنیم. تجربه نشون می‌ده امروز سلیقه مردم سلیقه‌ی بیماریست. وقتی به موسیقی لس‌آنجلس نگاه می‌کنیم می‌بینیم اونها هم به نوعی دارن آتیش این قضیه را بیشتر می‌کنن.

یعنی امروز در لس‌آنجلس هم به طور واقعی خیلی از هنرمندان (تقریبا ۹۰ درصد هنرمندان) و کسانی که تازه وارد این وادی می‌شن برای جلب توجه مردم از هیچ کاری دریغ نمی‌کنن. یعنی از گفتن هیچ کلامی حتا اگر بدون با دادن چندتا فحش در ترانه‌شون مردم استقبال می‌کنن، این کارو می‌کنن. چه بسا ما امروز می‌بینیم. از بی‌ارزش‌ترین چیزها ما استفاده می‌کنیم فقط برای اینکه مردم ما رو ببینن. منتها این دیدن برای خیلی‌ها اصلا مهم نیست به چه قیمتی هست. و اینکه ما هر روز داریم این جریان رو پررنگ‌تر می‌کنیم و مردم هم دارن باور می‌کنن که این نهایت ادبیات ماست.


در کشور خودمون باز ما بخشی داریم به اسم زیرزمینی که بچه‌هایی که یا مجوز نگرفتن یا اصلا حوصله‌ی این کارو ندارن، کارهاشون رو توی اینترنت می‌دن بیرون که غالبان کارهایست با کیفیتی بسیار پایین. کارهایی که بیشتر در استودیوی خانگی ضبط شده. و در واقع ۹۹ درصد این کارها اصلا ترانه‌سرا نداره؛ یعنی تمام کارهاش رو یک نفر انجام داده.

در کل اون چیزی که مشخصه از مجموع این‌ور و اون‌ور در کلیت موسیقی و ترانه، اینه که امروز ترانه یا موسیقی با کلام بیشتر به یه تفنن تبدیل شده تا یه هنر. اینکه شرایط خوندن در کل مارکت ما چه در داخل چه در خارج از ایران، گویا فقط یه بند داره و اون اینه که شما لال نباشی!!!! صدات هرچی که باشه دیگه برای مردم مهم نیست. چون ما داریم می‌بینیم که هر کسی دیگه داره در این مارکت می‌خونه. و مردم هم اصلا به این کاری ندارن که این چه کیفیتی داره بلکه حمایت می‌کنن چونکه مثلا در ترانه ۲ نکته‌ی بی‌ارزش و خنده‌دار مطرح شده.

در واقع ترانه ریتمی داره که میشه باهاش رقصید. البته این هم پیامدی داره، اینکه ما به شدت در جامعه‌مون احتیاج به شادی داریم. وقتی این همه خواننده میان و این همه آهنگ ریتمیک درست می‌کنن تا بگیره و فروش کنه، بزرگ‌ترین پیامدی که برای ما داره اینه که جامعه – حتا جامعه ایرانی خارج از ایران – گویا به شدت یه دل‌مردگی درش هست که احتیاج دارن به خندیدن، به رقصیدن. که قطعا خوشحال بودن یکی از احتیاجات زندگی‌ست. اما نه اینکه فقط این باشه. گاهی اوقات آدم احساس می‌کنه اگر یه روزی من حوصله نداشته باشم آیا در کلیت مارکت آهنگی وجود داره که من بشینم و گوش بدم؟ ولی می‌بینیم که نیست.

نکته بعد اینه که کارها به شدت کپی هست. ما از موسیقی لس‌آنجلس کپی می‌کنیم، موسیقی لس‌آنجلس از روی بچه‌های اینجا کپی می‌کنن و همه‌ی کپی‌ها، کپی‌های بَدیه. یعنی ما فقط داریم آدمای مقلد تحویل مردم می‌دیم. و چه در داخل و چه در خارج از ایران مردم از هنرمند مؤلف حمایت نمی‌کنن. به واسطه اینکه ما ۳۰-۴۰ سال هست که هیچ چیز نویی به مردم ندادیم. هر چی که بوده یه جوری تکرار گذشته‌ها بوده و نتیجه این میشه که وقتی یه نفر میاد ادای یه خواننده خارج از ایران را در میاره مردم استقبال می‌کنن ولی اگر شما یه صدای نویی رو، یه ترانه یا یه ملودی و تنظین نویی رو به مردم بدیم گاردهای زیادی وجود داره. و میگن ما چیزی ازش سردر نمی‌آریم و بلاخره اون کار شکست می‌خوره. در کل اونچیزی که خیلی مشخصه اینه که سلیقه‌ی مردم به شدت نزول پیدا کرده.

● بیشتر توو چه ژانرهای ترانه کار کردید و بیشتر کدوم ژانرُ دوست دارید؟

▪ ابتدا به ساکن که شروع به نوشتن کردم، علاقه شدیدی داشتم به ترانه‌های اجتماعی. شاید به خاطر شعرهایی بود که از قبل خونده بودم و نوع زیبایی شناسی من رو برده بود به سمت این نوع ترانه‌ها. اون اوایل من خیلی سخت ترانه می‌نوشتم، شاید ۱ یا ۲ ماه طول می‌کشید تا یه ترانه را به صورت کامل تموم کنم و مدت‌ها روش فکر می‌کردم و تا وقتی که اون چیزی که می‌خواستم نمی‌شد دست از سرش بر نمی‌داشتم. بعد از نوشتن ترانه‌های اجتماعی رسیدم به ژانر جنگ. چون در کشور ما ترانه‌ای که به صورت روایی، یعنی روایت کنه از جنگ و قصه بگه کم بود.

یا حداقل نمونه‌ی اجرا شده‌ش رو من کم شنیدم. زمان جنگ ترانه‌های بسیاری در مورد جنگ بود که بیشتر برای تحریک مردم و برای اون موقع ژانر مناسب خودش رو می‌خواست، اما بعد از جنگ ترانه‌هایی که قشنگ آسیب‌شناسی و کالبد شکافی کنه از جنگ کم بود. زمانی که دیدم در نوشتن ژانر اجتماعی راحت‌تر شدم، در رابطه با جنگ نوشتم که اون کارها را خیلی دوست دارم. ولی طول این چند سال گذشته بیشتر عمده کارهایی که نوشتم عاشقانه بوده.

الان نمی‌تونم بگم در ترانه چه ژانری رو بیشتر دوست دارم. امروز هر مضمون خوبی که به ذهنم برسه، اجتماعی، عاشقانه یا هر چیز دیگری که باشه، احساس کنم که مضمون قابلیت نوشته شدن و پرداخت را داره، شروع می‌کنم و جلو می‌رم.

● با چه خواننده‌هایی کار کردید؟

▪ در طول این مدت با خواننده‌های زیادی کار کردم که بعضی از اون کارها را بسیار دوست دارم که می‌خوام اینجا در رابطش صحبت کنم. از جمله بهروز صفاریان در آلبوم شبح که هنوز بیرون نیومده و فکر می‌کنم تا چند وقت دیگه بیرون بیاد. فکر می‌کنم آلبوم تاثیر گذاری باشه و بتونه مخاطبین خاص خودش رو داشته باشه. در مورد کارهایی که بیرون از ایران قرار بیاد، یک مجموعه‌ای رو که فکر می‌کنم حداقل ۶ کارش از من هست با کاوه یغمایی کار کردم که این آلبوم رو بسیار دوست دارم و در طول مدتی که این آلبوم رو جمع می‌کردیم، ما بیشتر با هم رفاقت کردیم، از کنار هم بودن لذت بردیم و در کنار اون کار انجام دادیم.

برای امروز موسیقی ما این خیلی مهمه که خیلی از عوامل کار، در طول کار حتا یک بار هم همدیگه رو نمی‌بینن. ما برای حداقل ۴-۵ تا از ترانه‌های این کار که هسته‌ی مرکزی آلبوم بود، ساعت‌ها صحبت کردیم، ساعت‌ها با هم سر و کله زدیم، فکر کردیم، ملودی گذاشتیم، حذف کردیم، دوباره نوشتیم و ... تا به اونجایی که خواستیم برسیم. این آلبوم رو خیلی دوست دارم چون پشتت تفکر هست. در این آلبوم بخشی از کارهایی که در مورد جنگ نوشتم هست. خودم بی‌صبرانه منتظر بیرون اومدن این آلبوم هستم و به شما هم می‌گم بد نیست که شما هم منتظر باشید و گوش بدید.

دیگر خواننده‌هایی که باهاشون کار کردم، معراج محمدی، نیما مسیحا، بهنام صفاریان، مهدی یراحی، قرار بود یه کاری را به ناصر عبدللهی انجام بدیم که متاسفانه نشد و احتمالا با حسین زمان و چندتا خواننده دیگه قراره قرارداد ببندیم.

● دوست دارید با چه خواننده‌هایی کار کنید؟

▪ امروز برای من توانایی‌های خواننده برای من در الویت دوم قرار داره. در الویت اول درک خواننده‌ است و اون چیزی که از موسیقی می‌خواد. ما خواننده‌های خوش صدای زیادی داریم که آلبوم‌های بسیار بدی به بازار دادن، چون چیزی که از موسیقی می‌خوان شاید در همون حد است یا اینکه خودشون رو به جریان بازار می‌سپارن. من بیشتر دوست دارم با کسانی کار کنم که در مرحله‌ی اول بدونن چی می‌خوان. شاید اولین سوالی که از بچه‌هایی که از من ترانه می‌خوان می‌پرسم تو آلبوم چی می‌خوای بگی؟

شاید باورت نشه که حدود ۸۰ درصدشون نمی‌دونن چی می‌خوان بگن! نمی‌دونن که اصلا برای چی دارن می‌خونن!! اگه نخونن چه اتفاقی می‌افته؟ چیزی که برای بیشترشون مهمه دیده شدنه! اما اینکه چرا همه دوست دارن فقط در ۲ هنر یعنی بازیگری و موسیقی دیده بشن، از نظر آسیب‌شناسیش بر می‌گرده به اینکه ما جاده را برای جوانان در همه‌ی هنرها و همه‌ی مشاغل مسطح کنیم.

● در مورد تیتراژ برنامه شب شیشه‌ای بگید، چی شد که خودتون اجرا کردید؟

▪ من شعری را به ناصر عبدللهی داده بودم که در رابطه با زندگی خودش بود. اون همیشه به من می‌گفت نمی‌دونم چرا مردم فکر می‌کنن من آدم پول‌داری هستم. به من گفت که شعری بنویس که درونش بتونم خودم رو ببینم. من ترانه نوشتم که این‌طور بود:

این کیه که قدِ آینه، عکسشو زدن به دیوار

چقَدَر شبیه من نیست، نه! خدایا منم انگار

اگه این منم که ما رو، چه به این همه اشاره

با کی اشتباه گرفتید؟ من نه ماهم، نه ستاره

به خیالت از ترانه، پشتِ زندگیمو بستم

کندم از پایینِ قصه، روی قله‌ها نشستم

بیا تا خودت ببینی، هنوزم خونه به دوشم

پشت بازارِ ترانه، گریه‌هامو می‌فروشم...

متاسفانه قسمت نبود که ناصر این ترانه رو اجرا کنه و اون اتفاق افتاد و ناصر از میون ما رفت. وقتی با رضا رشیدپور (مجری برنامه شب شیشه‌ای) و محمد قنبری (تهیه کننده) داشتیم صحبت می‌کردیم، من پیشنهاد این ترانه را دادم و چون برنامه شب شیشه‌ای برنامه‌ای هست که ستاره‌ها و کسانی که در کار خودشون شهرت دارن مهمون هستند و خط این ترانه را دوست داشتیم به سمت ستاره‌ها، پشت پرده‌های اینها. اما از شعر اصلی ما فقط دو خط اولش رو نگه داشتیم و بقیه‌ش رو دوباره من نوشتم. برای اجرا هم قبلا من یه کاری با این گروه انجام داده بودم برای همین با صدای من هم آشنا بودن و در یک تصمیم جمعی به این نتیجه رسیدیم که خودم این کار رو اجرا کنم.

● آیا قبل از این، کار خوانندگی کرده بودید؟

▪ من قبل از اینکه کار ترانه را شروع کنم، به طور غیر حرفه‌ای کار خوانندگی هم انجام داده بودم. و در کنار دوستان شروع کردم به کار خوندن. و در مورد ترانه هم که در بالا اشاره نکردم، من پنج سال ترانه می‌نوشتم و حتا پدر و ماردم هم چنین چیزی رو نمی‌دونستند. چون نه دوست داشتم وارد بازار بشم و خودم هم می‌خواستم به جایی برسم که حتا اگه قرار ترانه‌ام رو حتا برای یک نفرم بخونم قابل اجرا بشه. تنها کسی در این مدت از این موضوع مطلع بود، همسرم بود ترانه‌ها را برای اون می‌خوندم و تنها کسی که نقد یا تشویق می‌کرد ایشون بودن. بعد از ۵ سال و اون هم اتفاقی و به تشویق دوستان وارد این کار شدم.

● تصمیم دارید آلبومی به بازار ارائه بدید یا نه؟

▪ بله، مدت‌هاست که تصمیم دارم آلبومی جمع کنم و اون هم نه به هر قیمتی. من سال‌هاست که دارم روی شعرهای این آلبوم فکر می‌کنم و امروز بعد از نوشتن‌های زیاد فهمیدم که چی می‌خوام و آلبوم چی داشته باشه و با بچه‌ها هم از لحاظ موسیقی صحبت کردم و فکر کنم تا چند وقت آینده کار آلبوم رو شروع کنیم. و امیدوارم اون چیزی رو می‌خوام بتونم از این آلبوم بیرون بیارم.

● خودتون را اول بیشتر ترانه‌سرا می‌دونید یا خواننده؟

▪ من هیچ‌کدومش رو نمیدونم!! اینو اغراق هم نمی‌کنم و تعارف هم ندارم. به واسطه‌ی اینکه برای هر دو کار چنان احترامی قائل هستم که بیشتر احساس می‌کنم در هر دوی اونها دارم مشق می‌کنم. در مورد کار خوندن من فقط می‌خونم! – خیلی‌ها هم می‌خونن – ولی اینکه خواننده هستیم یا نه مبحث دیگری هست.

● دوست دارید مخاطبین وقتی اسم روزبه بمانی میاد، به ذهنش خواننده بیاد یا ترانه‌سرا؟

▪ چون اول من با کار ترانه شروع کردم یه تعدادی محدودی من رو به ترانه‌سرا می‌شناسن و این هم برای من افتخار آمیزه چون هنوز خودم بر این باورم که دارم مشق ترانه می‌کنم و با ترانه‌سرا شدن خیلی فاصله دارم.

● به چه نوع سبک موسیقی علاقه دارید؟

▪ من در مقابل هیچ سبک موسیقی گارد منفی ندارم، از موسیقی سنتی و کلاسیک خودمون تا هر نوع موسیقی دیگه مثل جاز، کلاسیک غربی، راک، رپ، هیپاپ و ... در واقع همه‌ی اینها موسیقی هستند و شکل سالم و درستشون در حیطه‌ی هنره، دوست داشتنی و قابل احترام.

الیشا شمسیان


منبع : http://www.soltane-seda.blogfa.com/

 | 

نظرات کاربران

 | 
آرین داودی
برکه

برکه

یه قطره مهربونی کن ، همین حالا که بی تابم

همین جا ، تو همین خونه، همین امشب که بی خوابم

به جای این همه دوری، به آغوش ِ من عادت کن

تو هم بی تاب ِ پروازی، بیا امشب شجاعت کن

ازت قصه نمیسازم ، مبادا حرف ِ مردم شی

مبادا جای آغوشم ، میون ِ واژه ها گم شی

من از فردا نمیترسم ، فقط دلتنگ ِ دیروزم

به یاد ِ خاطرات ِ تو ، کنار ِ برکه میسوزم

یه قطره از همین دریا ، به پاس ِ تشنگیم باش و

به جای ِ وعدۀ فردا ، همین امروز ِ من باش و

بذار باور کنم حرف ِ دروغ ِ ، اشک ِ چشماتو

بذار باور کنم خوب ِ ، تمام ِ سرنوشت با تو

آرین داودی

 | 

نظرات کاربران

 | 
نیلوفر زاهد
بیماری

بیماری

الان چند وقته بیمارم ، فقط غصه شده کارم

جلوم بی انتها راهه ، من اما کنج ِ دیوارم

پر از دردِ دل و روحم ،واسه جبران چقدر دیره

تو حالا اومدی اما ، دیگه قلبم ازت سیره

دیگه بیزارم از هرچی منو یادِ تو میندازه

شاید جالب باشه حتی ، دلم بی تو نمیبازه

دیگه پیروز ِ پیروزم تو این بازی بدون تو

تو سدّم بودی و الان منم تشنه به خون تو

فقط دردِ من از اینه که جرمم بی گناهی بود

دروغ بود هر چی که گفتی تو قلبت پوچ و خالی بود

تقاص ِ قلبمو از تو ، نه از قلبت طلبکارم

یه بغض بی سر انجام از تو و قلبت طلبدارم

میرم بی تو، خیالی نیست واسم عادت شده رفتن

چرا پنهان کنم اینو که بی تو جاده ها تلخن

ولی این آخرین راهه همه جز این یه بیراهن

همه بن بست و مسدودن یه جوری سرد و گمراهن

 | 

نظرات کاربران

 | 
غلامرضا رضایی اصل
حقیقت پنهان

حقیقت پنهان

چــقــد بـدِ وقـتـيـكـه  بـگـيــره  ايــن  دلامــون

چـاره چـيــه جـز ايـنـكـه سـر بـذاري خـيـابــون

 

ازدهامش يه رنگه؛ باهوش و خـواب و وحـشي

حركت  يعني  رفتنِ ِ؛ لاكپشت و آهـو وحشـي

 

تصـوير تو يكي نـيـست؛ تو ديـده هاي دوربـيـن

اونا تو رو مي بينن؛ يكي خوب؛ چـنـد تا بـدبين

 

وقتي دلت گـرفتس ، مــعـنـاي ايـن خـيـابــون

بــرا بـعـضي پــاريـسـه ، بــراي  تــو بـيـابــون

 

تـلو خـوران تـو فكري ، لبـخـنـد تلخــي  داري

مـيگن:يكي تو فكري؛ يـكي:عشـوه مي باري

 

گذشتـنِ  لحظه ها ؛ نـيـش  زدنش  معمـاس

بـراي تــو عـقــرب  و  قلقلك  بـعضـي هــاس

 

چـه خوب ميشد كه مردم؛ مـث يه آئينه بودن

خـوبيها رو به خوبي ، بـدي رو بـد  مي ديدن

غلامرضا رضایی اصل

 | 

نظرات کاربران

 | 
سمیه رضایی اصل
مسافر

مسافر

یادته چـتري نداشتيم هر دومون بـه زيـر بـارون

محـكـم دسـامو گـرفتي تـوي كوچـه و خيـابـون

 

تو از يه دوري مي گفتي من از انـتـظـار مهتـاب

مـث يـه رويـاي رفـتـه دريغ از ديـدن يـك خــواب

 

چه حـس غريبي داشتم وقتي كه نگاتو خوندم

اما بـا ايـن همه سختي دوباره پيش تـو مونـدم

 

زده بود نم نم بـارون بـه خـيــال مـن يـه تـكــرار

كـه شايـد ديدن ماهـت باشـه واسه آخـرين بـار

 

وقتي كه بارون تموم شد از خـيال تو گسستـم

توي اوج ظـلـمت شـب بي تـو آواره شـكـستـم

 

تـو كـه رفتـي اما يادت حسمـو كرده يـه شاعــر

بـراي بـرگـشـتـن تــو شــده ام مــث مـسـافـــر

 

 | 

نظرات کاربران

 | 
محسن شعبانی
موسیقی ایران به کجا می رود؟:محمد علیزاده هم قربانی شد!

موسیقی ایران به کجا می رود؟:محمد علیزاده هم قربانی شد!

 

به نام خدا

موسیقی کشور ما به کجا می رود؟

آیا راهی جز نابودی می توان برای موسیقی کشورمان بیابیم؟

محمد علیزاد هنرمند توانای کشورم را حتما می شناسید ، حداقل صدایش را یکبار شنیده اید

الان متوجه می شوید چه کسی را می گویم.برنامه ی کوله پشتی را با اجرای فرزاد حسنی به خاطر دارید. و تیتراژ پایانی آن را حتما گوش داده اید بله خداحافظ همین حالا با صدای گوش نواز محمد علیزاده و ترانه ای از فرزاد حسنی برای خیلی ها خاطره انگیز و زیبا بود و اصلا به خاطر همین موضوع محمد علیزاده در موسیقی و جایگاهش میان مردم و هنر دوستان بیش از پیش نمایان شد.وی اولین آلبوم خود با نام همخونه را بی مجوز پخش کرد سپس در صدا و سیما تیتراژ برنامه های جزر و مد و کوله پشتی و اخیرا ماه عسل را اجرا کرد.قبل از انتشار اولین آلبوم رسمی و دومین آلبوم خود تک آهنگهایی با نام جز تو و تو جون منی را در اینترنت پخش کرد که مورد استقبال بسیاری از مخاطبانش قرار گرفت،مخاطبان صدای اورا شبیه صدای بنیامین بهادری اما با گام بالاتر و گوش نواز تر وبا سبکی ویژه می دانند

اخیرا آلبومی در سطح اینترنت با نام سورپرایز را از محمد علیزاده شاهد هستیم.اما این آلبوم مجوز ندارد.در واقع یا بهتر بگویم متاسفانه این آلبوم هم مثل آلبومهای علی اصحابی ، فرزاد فرزین و رضا صادقی لو رفت و مورد سوء استفاده ی سایتهای موسیقی و سارقان هنر قرار گرفت

این آلبوم که پس از دوسال تولید قرار بود از سوی شرکت ایرانگام به بازار عرضه شود،ناباورانه لو رفت،طی مصاحباتی که سایتهای موسیقی با میلاد ترابی تهیه کننده ی هنری این آلبوم داشته اند که وی گفته است اخیرا آلبوم برای صدور مجوز به دست عده ای می افتد که به احتمال فراوان از سوی همان عده لو رفته.وی افزود ما برای این اثر دوسال زحمت کشیدیم تا با مجوز باشد وتلاشمان را خواهیم کرد

میلاد ترابی تنظیم کننده آهنگساز و ترانه سرای بعضی از قطعات این آلبوم زیبا است که در این آلبوم علی بحرینی ،فرزاد حسنی،ساناز کریمی و دیگر دوستان هنرمند او و محمد علیزاده را همیاری می کنند

آلبوم دارای 11 قطعه می باشد که از قبل نام سورپرایز برایش انتخاب شده بود و به احتمال فراوان برای مجوز دار کردنش چند قطعه به آن اضافه یا کم کنند کما اینکه میلاد ترابی به چند قطعه ی تازه از محمد علیزاده با تنظیم خودش که آماده است اشاره کرده.باید دید شرکت ایرانگام با این وضعیت چه خواهد کرد،جالب اینجاست هر آلبومی که به سرقت می رود،حداقل یکبار به شرکت ایرانگام پیشنهاد شده و تهیه کننده مالی این نوع آلبومها بوده

صدای گوش نواز محمد علیزاده را با آهنگسازی شهاب رمضان ،ترانه ای از فرزاد حسنی و تنظیم بهروز صفاریان از شبکه سه و برنامه ی ویژه ی افطار ماه عسل بشنوید.

والسلام

 | 

نظرات کاربران

 | 
پونه حدادیان
اون که گذاشت و رفت

اون که گذاشت و رفت

 

ببین دیگه نمیتونی که تو حال خودت باشی
بیا همراه آغوشم....نخواه مال خودت باشی

پر از تردید چشماتم که تنهاییمو پر کرده....
ببین اونکه گذاشتو رفت...میخواد دوباره برگرده

شاید این بیت طولانی برای گریه بس باشه
همین حسی که تو داری نمیتونه هوس باشه

نگو عطر نفس هامو تو آغوشت نمیشناسی
یا به بغض کلام من هنوز با گریه وسواسی

بذار تا هرم آغوشت نفس هامو بسوزونه...
چه احساسی به تو دارم که قلبم هم نمیدونه؟

پر از تردید چشماتم که تنهاییمو پر کرده.......
ببین اونکه گذاشت و رفت میخواد دوباره برگرده

                                                                      ترانه سرا : پونه حدادیان

 | 

نظرات کاربران

 | 
زينب طایی (بيتا)
تردید...

تردید...

چرا دستای من سرده         چرا چشمام حیرونه
تو این لحظه که می دونم        پر از احساس و پیمونه
یعنی باور کنم هستی ؟          بدون شک و بی تهدید ...!
دارم می بینمت بازم            با این چشمای پر تردید
یعنی باور کنم این و                 که دیگه فاصله دوره...
ما اونقد مال هم هستیم             که بخت از قافله دوره
حقیقت داره بیدارم               یا این یک خواب شیرینه
خدایا من رسیدم به               همون رویای دیرینه
چرا دستای من سرده            چرا تب می کنم با تو
همه روزای اروم و              دارم شب می کنم با تو....    

                                  بیتا طایی    

 | 

نظرات کاربران

 | 
قاسم عباسی
تو بر می گردی می دونم

تو بر می گردی می دونم

نیستی ...

نمی دونم از کدوم روز نعمت دیدنت هم مثل خیلی از نعمتای دیگه ازم گرفته شد

ولی بازم خدارو شکر که هنوز می تونم برات گریه کنم و از خدا خوشبختیت رو التماس کنم نه عشقت رو

بازم خدارو شکر با اینکه ازم دوری ولی نقش نگاهت رو دیوارای این کوچه حک شده

بازم خدارو شکر با هر اتفاق ساده بغض عشقت گلومو می سوزونه تا هنوز پیش خودم افتخار کنم که چقدر صادقانه عاشقم

گر چه این افتخار پیش بقیه مردم رسواییه....

 

نمی دونم شاید دنیام

واسه رویای تو کم بود

واسه تو که روزات روشن

با من آینده مبهم بود

 

شاید تو چشم اون دیدی

مسیر آرزوهاتو

که رفتی و به آسونی

گذاشتی رو دلم پاتو

 

از این عشقی که می بینی

تموم سهم من اینه

همین کابوس تنهایی

همین رنجی که شیرینه

 

میون این همه آدم

تو تنها عاشقم کردی

می مونم منتظر شاید

یه روز این راهو برگردی

 

بیای باز غرق نور می شه

همین کوچه که تاریکه

تو بر می گردی می دونم

بگو اون روز نزدیکه

 

قاسم عباسی

 | 

نظرات کاربران

 | 
حسین كياني
باز منو تنها ميزاري

باز منو تنها ميزاري

یک کار جدید و زیبا به نام باز منو تنهام میزاری ...

با صدای زیبا و دلنشین مهدی خوشرو بالاخره منتشر شد ..

این ترانه کاملا بر اساس ملودی نوشته شده ...


راستي ... آدرس وب من هم عوض شد به اين آدرس ...

wWw.HoseinKiani.Blogfa.Com




دست تو رو شده برام گریه شده این خنده هام

همه چی رو
خوب میدونم میری و تنها میمونم



یه روز یه جایی

با رو سیاهی

میگی که دوستم نداری

اون روز میرسه

میری از پیشم

باز منو تنهام میزاری

اینو میدونم تو چشات میخونم

که دیگه دوستم نداری ...

اون روز میرسه

میری از پیشم

باز منو تنهام میزاری



گریه نکن گریه نکن گریه ی تو دروغیه

اشکای تو زور زوری و عشق و کشک و دوغیه

چشمای تو بهم میگن داری تو میخندی به من

انگار که دوستم نداری

میخوای که تنهام بزاری

یه روز یه جایی

با روسیاهی میگی که دوستم نداری


اون روز میرسه

میری از پیشم

باز منو تنهام میزاری

اینو میدونم

تو چشات میخونم

که دیگه دوستم نداری ...

اون روز میرسه

میری از پیشم

باز منو تنهام میزاری


Download 128

Download 192

 | 

نظرات کاربران

 | 
ستایش الماسی
غرور من

غرور من

تو از غرور من چی میدونی                چی دیدی که اینطور رهام کردی

آره اگرچه خیلی مغرورم                     اما دلم میخواد که برگردی

پایان رویای منو چشمات                    پایان رویای یه تردیده

پایان کابوسی که قلب من                 حتی تو خوابش هم نمی دیده

روز جدایی که رسید از تو                   من بیشتر از قبل عاشقت بودم

اما به خاطر غرورم باز                        من پای حرفای خودم موندم

غرور نذاشت باور کنم بی تو               حتی نمیشه لحظه ای سر کرد

رفتیو دوری از تو وچشمات                 چه ساده چشمای منو تر کرد

من فکر میکردم من ِ مغرور                  با یاد تو دنیا مو می سازم

غافل از اینکه پای عشق تو                با این غرور٬من تلخ می بازم

تو از غرور من چی میدونی                جز اینکه میدونی من از سنگم

حالا که رفتی تازه میفهمم                 واسه تو قدر دنیا دلتنگم

شاید اگه می شکست غرور من         تو ساده از من بر نمی گشتی

شاید که عشقم باورت میشد            آسون از عشق من نمی گذشتی

 

 | 

نظرات کاربران

 | 
بهروز مرادی
سه دقیقه

سه دقیقه

وقتی تنها و غریبم، توی برزخ جدایی

دستامو می دم به دست سه دقیقه ی طلایی

 

چشامو رو هم می زارم تا بیایی توی خیالم

بین این دلواپسی ها جون بگیره خاطراتم

 

قلمو تو دست می گیرم تا که از دنیا جدا شم

لحظه های نو بسازم واسه یک لحظه خدا شم

 

سه دقیقه خواب و رویا، تن افسردگی مرده

یاد تو خستگیامو از دل حافظه برده

 

سه دقیقه گریه سخته، سه دقیقه غصه زشته

سه دقیقه با تو بودن واسه من مثل بهشته

 

توی این لحظه ی زیبا مرهم زخم بدن باش

سه دقیقه ها قشنگن، سه دقیقه مال من باش

 | 

نظرات کاربران

 | 
مریم اسماعیلی
بدی میرم

بدی میرم

با سلام

مثل همیشه ُمریم ( دختر پاییزی) 

 

عمری که پات حروم شده، جوونی مو بدی میرم

من از کجا شروع شدم؟ نشونیمو بدی میرم

جواب خوبیام اینه؟حلال نمیکنم تو رو

تاوان اون همه نا مهربونی و بدی میرم

بیشتر از اینا حقمه، خوب میدونی که چی میگم

حقمو از هر چی که خوب میدونی و بدی میرم

چه بی قرار بودم برات ، تا آخرش موندم به پات

شب گریه های اون دو تا چشمای آسمونی  و بدی میرم

وقتی بریدی از همه ،کی مث من  هواتو داشت؟

دل نگرونیم واسه تو یه وقت تنها نمونی و بدی میرم

کار ندارم به این کارا اینو میذارم پای تو

گرمی اون آغوشای پنهونی و بدی میرم

آتیش گرفته جونمو بند میاره زبونمو

مرهم این دلی که توهنوزم میسوزونی و بدی میرم

مریم اسماعیلی

 | 

نظرات کاربران

 | 
سبحان مرادی
آپدیت شماره پنج

آپدیت شماره پنج

دلشوره

داری میری از این خونه/از این خونه که دلگیره

ببین ازخوابِ بی رویا/شب هم دلشوره میگیره

آرین داودی


مُد

گریه تو کار من نبود/کارم همیشه خنده بود
تا وقتی نازنین من /لجوج یک دنده نبود

سبحان مرادی


شب بارونی

توو این شب بارونی ، من موندم و تنهایی

من موندم و یاد تو ، دوری ولی اینجایی !

احسان رعيت


وقتی نگاهت میکنم

وقتی نگاهت میکنم قلب ترانه میشکنه

انگاری که قلب منو یکدفعه از جا میکنه

بامداد كياني


دلتنگی

اگه آغوش تو جای امنی بود /اگه شونه های تو سنگی نبود

دیگه از خدا چی می شد که بخوام!؟/دیگه جایی واسه دلتنگی نبود

مرضیه فرمانی


خاک تنهایی

دلی که عاشقش کردی تمام ِ راهُ تنها رفت

نپرسیدم کجا ، اما سوار ِ موج ِ ابرها رفت

آرین داودی


باز سرتو بالا بگیر

باز سرتو بالا بگیر/بی اعتنا مثل قدیم

انگار نه انگار من و دل/قید همه چی رو زدیم

قاسم عباسی


ستاره ی تنها

دوباره غمگینم دوباره بی رویا

قدم بزن با من ستاره ی تنها

مهنا حسین زاده


دار و ندار

ستاره ی بخت منو ، طلایه داره من تویی.......

چشامو بستم رو همه ، چون تنهایاره من تویی

پونه حدادیان


یاغی

یاغیایی پیر شهر ما /زندونیایی بی بهشت
قصه تونو کی اینجوری /تا ته خط تلخ نوشت

پژمان پاكدل


دارم میرم

فراموشم بکن امشب میخوام همراه بارون شم

دارم پر میکشم میرم یه جای ِ دور پنهون شم

نیلوفر زاهد


تقدیر

مي دونم روزي مياي كه ديگه خيلي ديرشده

روزي كـه دل مــنـم جاي ديگـه اسيـر شـده

سمیه رضایی اصل


بدی میرم

عمری که پات حروم شده ، جوونیمو بدی میرم

من از کجا شروع شدم ؟ نشونیمو بدی میرم

مریم اسماعیلی

شاید این آخریش باشه

با صدای امیر نعمتی

خبر های جدید از احسان خواجه امیری

 | 

نظرات کاربران

سمیه رضایی اصل
تقدیر

تقدیر

 مي دونم روزي مياي كه ديگه خيلي ديرشده

روزي كـه دل مــنـم جاي  ديگـه اسيـر شـده

 

مي دونم روزي مياي كه غـم دل تموم شـده

طلوع هـاي زندگـــيت با ديگـري حـروم شـده

 

مي دونم روزي مياي كه رو قلبت پا مــيـذارن

روزي كه اشك چشاتو پشت سـر جامـيـذارن

 

مي دونم روزي مياي كـه اشك بـرات درنمـياد

روزي كـه دلم ديگـه يـاد چشاتـو  نمي خــواد

 

مي دونم روزي مياي كه آسمـون تيـره شـده

چشـاي عاشق مـن بـه ديگري  خيـره شـده

سمیه رضایی اصل

 | 

نظرات کاربران

 | 
نیلوفر زاهد
دارم میرم

دارم میرم

فراموشم بکن امشب میخوام همراه بارون شم

دارم پر میکشم میرم یه جای ِ دور پنهون شم

چه حسه خوبیه پرواز درست وقتی که تنهایی

تن ِ سردت هنوز اینجاست خودت بالای بالایی

یه خطه یه نشونم روش میگن اینجا تهش مرگه

بجز تو هرکی رفت اونور نتونسته که برگرده

دیگه آب از سرم رفته نگاه کن اون که پایینه

منم با جسمه دنیاییم چقدر بی روح و غمگینه

یه دستم روی قلبم اون یکی دستم قلم گیره

دو چشمم خیس ِ بارونه هوا اینجا نفس گیره

چقدر سرده هوا اینجا چرا این پنجره بازه؟

آره موسیقی ِ مرگم تن ِ نامه ام تو یه باده

دیگه بی جون ِ بی جونم چقدر این لحظه ها سخته

خدایا زود تمومش کن تا ماه نورش روی تخته

یه آهه آخرین حرفم تهِ نامه ام یه فریاده

تموم شد دیگه جون کندم تنم آزاده آزاده

نیلوفر زاهد

 | 

نظرات کاربران

 | 
پونه حدادیان
دار و ندار

دار و ندار

 

ستاره ی بخت منو ، طلایه داره من تویی.......

چشامو بستم رو همه ، چون تنهایاره من تویی

دریای خیس  ـ چشم ـ   تو ساحل  ـ رویای منه            

بهشت ـ رویایی ـ من ! باغ ـ اناره من تویی....

ستاره بارونه همه ش تو آسمون ـ  آرزوم ...

وقتی که حست با منه ، وقتی کناره من تویی

نت سیاه ، کلید سل ، سمفونیه بارون وباد

ویولونم ، گیتار ـ تو ، تار و سه تاره من تویی

تویی که موندی تو دلم، توی تموم لحظه هام

دوستت دارم یه عالمه! چون موندگاره من تویی

توی قمار ـ روزگار رو دست ـ آسمون زدم...

برگ ـ برنده واسه ی همین قماره من تویی...

باتو به رویا میرسم ، زنده میشم با هر نگات

حتی می دونم آخرش ، چوبه ی داره من تویی

یه آسمون گریه دارم رو خاک ـ پاک ـ  پیرهنت

بی تو می میرم مهربون ! دار و نداره من تویی

زاده ی ماه ـ مهر من ، مخاطب ـ ترانه هام...

بگو کنارم میمونی ....... که بی قراره من تویی

 

                                                               ترانه سرا : پونه حدادیان

 | 

نظرات کاربران

 | 
سبحان مرادی
یاغی

یاغی

تقدیم به یاغیان خاکستر نشسته

 

یاغیایی پیر شهر ما
زندونیایی بی بهشت
قصه تونو کی اینجوری
تا ته خط تلخ نوشت


کجای پستو گم شد
خاطره های خاکی
اون همه عشق و ایثار
اون جوونای شاکی


شاید هنوز پرچ سرخ
شبا تو خواب  می بینین
بلند می شین یه گوشه
با چشم خیس می شینین

 


مردای  پیر بی رمق
تو صف شیر نشستین
با دست ی که می لرزه
کوپن به گردن بسیتن


شاید یه روز می شد گفت
یالا پاشین بجنگین
با این روزای ننگین
حالا دارین به حرفام
زیر زیرکی  می خندیدن

 


یاغیایی پیر شهر ما
راحت بخوابید عزیزا
فردا بیاد ما جغد رو
از روی شهر می پرونیم
آزادی رو بازم
به این دیار می کشونیم


هوای بی پرنده
می ره
از اینجا گم می شه


پای تیرک های دار
نهال پیچک می کاریم
شلاق و تخت داغ رو
از رو زمین بر می داریم

 


آره زمستون سر میاد
گرگا از این شهر گم می شن
کودکای شهر هزار سال
از شما افسانه می گن


خاطره های  سال سی
سیبیل های دو گیلاسی
پرسه های بی سیگاری
میتینگ های  سیاسی


یه قوطی رنگ زیر تخت
عکس الچه روی دیوار
وحشت ریخت ساواک
توی خونه مث آوار


خاطره هارو بازم
پشت چشما میارین
از غم مرده رفیقاتون
مث بارون می بارین

 


یاغیایی پیر بی بهشت
قصه تونو کی اینجوری
تا ته خط تلخ نوشت

پژمان پاكدل

 | 

نظرات کاربران

 | 
مهنا حسین زاده
ستاره ی تنها

ستاره ی تنها

ستاره ی تنها


دوباره غمگینم دوباره بی رویا

قدم بزن با من ستاره ی تنها

 

قدم بزن شاید که بغض شب واشه

از اونور ابرا ماه تو پیدا شه

 

ترانه بارون کن شبای پاییزو

به خنده مهمون کن منه  غم انگیزو

 

چقدکنار تو قشنگه تنهایی

تو تلخ و غمگینی تو اوج گیرایی

 

 تو شکل رویای منی که پژمرده

منی که احساسم تو رنگ شب مرده

 

تو ام دلت تنگه تو فکر بارونی

تو ام یه روز میری توام نمی مونی

 

 

                                                                     مهنا حسین زاده


 | 

نظرات کاربران

 | 
محمد اسلامی
شاید این آخریش باشه

شاید این آخریش باشه

سلام به همه ی دوستان همترانه


ترانه ی "شاید این آخریش باشه" رو 3۰ تیر 89 نوشتم و تقدیمش کردم به امام زمان (عج) .. این ترانه با صدای دوست خوبم امیر نعمتی اجرا و روز ۵مرداد (نیمه ی شعبان) پخش شد.

شاید این آخریش باشه

اگه کابوسه هر خوابم ، شبم تاریک تاریکه
ولی فردای خوب من، طلوعش خیلی نزدیکه

میاد روزی که از شوقت ، چشامون اشکو می بوسه
دیگه بغضی توی سینه ، نمی مونه نمی پوسه

دلم بی تاب این جمعه س شاید این آخریش باشه
امید آخر دنیا از عمق سایه پیدا شه

خدایا خالیه دستام دلم اما پر از نوره
یه کاری کن بیاد اونی که نزدیکه ولی دوره

میاد اون جمعه که دیگه ، غروبش دل نمی گیره
بوی پیراهنت اون روز ، تموم شهرو می گیره

می دونم خیلی نزدیکی ، ولی چشمای ما بسته س
بیا دنیا همش درده ، دلای آدما خسته س

دلم بی تاب این جمعه س شاید این آخریش باشه
امید آخر دنیا از عمق سایه پیدا شه

خدایا خالیه دستام دلم اما پر از نوره
یه کاری کن بیاد اونی که نزدیکه ولی دوره

 
 

+دانلـــــــود+

 | 

نظرات کاربران

 | 
قاسم عباسی
باز سرتو بالا بگیر

باز سرتو بالا بگیر

چقدر دلم واسه اون غرور و بی اعتناییت تنگ شده

حالا که فهمیدی چقدر دیوونتم یه لحظه هم نگام نمی کنی

 راستی نگات آخ که چقدر این روزا بی تاب یه بار دیدنشم

چقدر آرزومه مثل اون روزا بازم وقتی از کنارم رد می شی از حرارت نگات من سرمو پایین بگیرم

نه حالا که من هر چی نگات می کنم تو نگات به سنگ فرش کوچه ست...

راستی گفتم کوچه

نمی دونی این روزا چقدر از گفتن((کوچه مون)) غرق لذت می شم چون تنها نقطه اشتراک ما همین کوچه ست ....

 

 

باز سرتو بالا بگیر

بی اعتنا مثل قدیم

انگار نه انگار من و دل

قید همه چی رو زدیم

 

فکر منو دیگه نکن

که ذره ذره آب می شم

آجر به آجر خشت به خشت

بی تو دارم خراب می شم

 

باز سرتو بالا بگیر

همون غرور خواستنی

غصه ی دنیامو نخور

تویی که دنیای منی

 

این که خجالت نداره

منو نمی خوای و می ری

از دل تنگ و عاشقم

خبر دیگه نمی گیری

 

باز سرتو بالا بگیر

بزار تا سیر نگات کنم

ته مونده ی غرورمو

با یه نگاه فدات کنم

 

من بی توقع عاشقم

با هر کی دوست داری برو

همین برام کافیه که

تنها دوست دارم تورو

 

با من یا با یکی دیگه

خوشبختیت آرزوم شده

با این همه رسوائیام

عشق تو آبروم شده

 

باز سرتو بالا بگیر

من طاقتم خیلی کمه

بدون چشمات می پوسم

حالا که سهم دل غمه

 

هنوز تو حسرتم یه بار

نگات کنم یه دل سیر

یه لحظه رو به خاطرم

باز سرتو بالا بگیر

قاسم عباسی

 | 

نظرات کاربران

 | 
آرین داودی
خاک تنهایی

خاک تنهایی

دلی که عاشقش کردی تمام ِ راهُ تنها رفت

نپرسیدم کجا ، اما سوار ِ موج ِ ابرها رفت

دلی که عاشقش کردی همه آرامشش گم شد

برید از خاکِ تنهایی حدیث و حرف ِ مردم شد

آرین داودی


 | 

نظرات کاربران

 | 
سبحان مرادی
دلتنگی

دلتنگی

 

باید این بغضو کجا خالی کنم؟

شبا به شونه ی کی تکیه کنم؟

کدوم آغوشی منو جا می گیره؟

تا که تنهاییمو توش گریه کنم

 

دارم از تو می شکنم، نمی بینی

آخه این چیزا که گفتن نداره

دنیا اونقَدَر کوچیکه اینروزا

که دیگه جایی واسه من نداره

 

دستاتو طناب دار من بکن

بذار از دست تو خودکشی کنم

منو به حال خودم رها بکن

تو همین حال و هوا خوشی کنم

 

اگه آغوش تو جای امنی بود

اگه شونه های تو سنگی نبود

دیگه از خدا چی می شد که بخوام!؟

دیگه جایی واسه دلتنگی نبود

 

وقتی دستاتو ندارم اینروزا

تو بگو چه جوری خوشحالی کنم؟

آخ یکی نیس که به دادم برسه؟

باید این بغض و کجا خالی کنم؟

 

 

 مرضیه فرمانی

 

 | 

نظرات کاربران

 | 
حسین كياني
وقتی نگاهت میکنم

وقتی نگاهت میکنم

 

من آدمي هستم كه توي هر منجلابي گير نميكنم ! هرجا كه ميرم اول روغن ميريزم براي لغزندگي ... دير به دير ميام اينجا ، زود به زود ميام وبلاگ ...


wW.Man-O-Delakam.PersianBlog.Ir

 

هر دست بسته اي حق داره توي ته ته نا اميديش به كمك روياش خودش رو از واقعيت نجات بده .... نه ؟؟؟؟؟؟ شما ، شما آقاي ويهان شريف پور ، شما حق اين دست بسته رو گرفتيد ، بطوري كه اون رو جلوي كس و كارش هو كرديد ، طوري هوش كرديد كه حتي شاگردهاش هم بهش پشت كردند و مايه ي خنده ي خانوم معلمشون شدن ...

(از نمايشنامه تقديم به همسرم ... با عشق و نفرت ...طراح و نمايشنامه نويس : بامداد كياني )

 

 

اين جمله از اين نمايشنامه بود كه سالهاي پيش نگاشته بودم .... هيچوقت فكر نميكردم چيزي مثل اين جمله برام پيش بياد كه توي موقعيت موجود خودم ، بخوام با رويام خودم رو از مخمصه هاي اين سياهي نجات بدم ... هميشه بخاطر سبك اجرايي و نوشتاري خودم كه كاملا منحصر بفرده ، شخصيت هام قرباني سليقه خاص پسند تئاتر من ميشد ، اما نميدونم چرا ؟؟؟ جاي تعجب داره كه بالاخره من قرباني شخصيت هام شدم ... با اين ترانه كه متعلق به اسفند88

 

 


وقتی نگاهت میکنم قلب ترانه میشکنه

انگاری که قلب منو یکدفعه از جا میکنه

وقتی نگاهت میکنم فکر میکنم دوست دارم

برای مرگ گریه ها سر روی پاهات میزارم

خوب میدونم با نگاهت قلبمو داغون میکنی

با چشای رنگ شبت عشقو تو چشمام میخونی

وقتی تو گریه گم میشی باز دوباره بارون مياد

تموم شبنم های تر از تو چشات بیرون میاد

وقتی نگاهم میکنی دلم واست پر میزنه

نگاهت به شبهای من رنگ یه باور میزنه

خوب میدونم با نگاهت قلبمو داغون میکنی

با چشای رنگ شبت عشقو تو چشمام میخونی

بامداد کیانی

 | 

نظرات کاربران

 | 
محسن شعبانی
خبر های جدید از احسان خواجه امیری

خبر های جدید از احسان خواجه امیری

به نام خدا

خدمت بازدید کننده های محترم سلام عرض می کنم

"یک خاطره از فردا" نام پنجمین آلبوم هنرمند توانای کشور عزیزم" احسان خواجه امیری" هست که به زودی(احتمالا بعد از ماه مبارک رمضان یا قبل از آن)از سوی شرکت آوای هنر انتشار پیدا خواهد کرد.

 از ترانه سرایان این آلبوم به نامهایی چون:افشین یداللهی،مونا برزویی،مریم اسدی،علی بحرینی و محمد رضا کاظمی واز آهنگسازان و تنظیم کنندگان این اثر به مهرداد نصرتی،احسان خواجه امیری،سیروان خسروی ،بهرنگ بهادر زاده و میثم مروستی می توان اشاره کرد.

به گفته ی احسان خواجه امیری این آلبوم ۱۰ قطعه دارد و بهترین آلبومش خواهد بود.

یک خاطره از فردا نام ترانه ای از افشین یداللهی می باشد که سهم ایشان در این آلبوم ۴ ترانه است که ترانه ی سرای اصلی آلبوم هم به حساب می آیند.

همچنین احسان خواجه امیری تیتراژ سریال "در مسیر زاینده رود" به کارگردانی حسن فتحی را در ایام ماه مبارک رمضان اجرا خواهد کرد.

این سریال از شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش خواهد شد.

موفق باشید و پاینده

والسلام

 

 | 

نظرات کاربران

 | 
احسان رعيت
شب بارونی

شب بارونی

« رویای نیمه شب بارانی »

توو این شب بارونی ، من موندم و تنهایی

من موندم و یاد تو ، دوری ولی اینجایی !

من موندم و دلتنگی ، با بغض ترک خورده

حتی نفسم بی تو ، جون رو به لب آورده !

با هق هق بی گریه ، با گریه زجر آور

هر لحظه بدون تو ، یک خاطره تنهاتر !

وقتی که تو می رفتی ، وقتی که دلم لرزید

انگار یه اقیانوس ، از چشم ترم بارید

چشمای ترم بی تو ، هم نغمۀ بارون شد

دیوونه شدم شکل ِ ، فرهاد که مجنون شد

هم پرسۀ هر سایه ، هم خاطره با خورشید

خورشید چشای تو ، از پشت شبم تابید

بی واهمه خندیدم ، در عین پریشونی

آره توهم این جایی ، توو این شب بارونی

احسان رعیت

 | 

نظرات کاربران

 | 
سبحان مرادی
مُد

مُد

مُد


گریه تو کار من نبود
کارم همیشه خنده بود
تا وقتی نازنین من
لجوج یک دنده نبود

 

بِهش می گم عزیز من
تو چشم و هم چشمی نکن
جیبام دیگه سوراخ شده
سَرم کلاه پَشمی نکن

 

می خواد که پیش رُفقاش
یه جورایی کم نیاره
نمی دون عزیز من
چرا دیگه عقل نداره

 

خدا دیگه خسته شدم
آتیش به این مد بگیره
آخه دیگه پول ندارم
هر چی که مد شد بگیره

 


بهش میگم عزیز من
تو چشم و هم چشمی نکن
جیبام دیگه سوراخ شده
سرم کلاه پشمی نکن

 

زندگی زهر مار شده
حال من و بهم نزن
به جای این افادها
بیا با من قدم بزن

 سبحان مرادی

 | 

نظرات کاربران

 | 
آرین داودی
دلشوره

دلشوره

داری میری از این خونه

از این خونه که دلگیره

ببین ازخوابِ بی رویا

شب هم دلشوره میگیره


بذار آغوش ِ شبهامون

به روی ِ روشنی، واشه

تو قلب ِ تو رفاقت مُرد

بذار ،این دشمنی باشه


بدون ِ تو تن ِ گلدون

فقط ،گهوارۀ خاره

رو شیروونیِ احساسم

همش ،سرگیجه میباره


تو تنهاییم رو باور کُن

منم، تنها کَست میشم

نرو ، تا زنده ام برگرد

دارم دلواپست میشم

آرین داودی


 | 

نظرات کاربران

 | 
مریم اسماعیلی
ترانه عاشقانه با صدای پرهام

ترانه عاشقانه با صدای پرهام

با سلامی پر از عشق

مثل همیشه مریم(شاعری از جنس پاییز).

این جدیدترین کارم با صدای پرهام و آهنگسازی و تنظیم فرزاد میلانی.

امیدوارم که خوشتون بیاد.

منو از نظراتتون بی نصیب نذارید!

لینک دانلود

 | 

نظرات کاربران

 | 
سبحان مرادی
دیوار عشق

دیوار عشق

من از دیوار عشق بالا نرفتم

اگه رفتم خودم تنها نرفتم

 

اگه عشقت تو قلبم پر نمیزد

کسی جز تو به قلبم سر نمیزد

 

تو که باریدی رو تنهایی من

بزن دیوار بینمون و بشکن

 

چقد دیوار بینمون بلنده

چقد قانون ِ دنیامون چرنده

 

ما که خواستیم هم و چرا نذاشتن

چرا دست از سر ما برنداشتن

 

دیگه من جشن و مهمونی نمی‌خوام

دیگه دیدار پنهونی نمی‌خوام

 

می‌خوام مال خودم باشی همیشه

نگو نمی‌ذارن نگو نمیشه

 

می‌خوام دنیا بی تو آتیش بگیره

الهی هر کی بین ماست بمیره

سبحان مرادی

 | 

نظرات کاربران

 | 
سبحان مرادی
آپدیت شماره چهار

آپدیت شماره چهار

سرد و تب دار....

اگه سردم اگه تب دار اگه اسون اگه دشوار

اگه بی تو رو به اخر.... من و به دوباره بسپار

زينب طایی


تکرار همیشه تازه

منَموُ کلبه ی سوت و کور ذهنم / می خوام از گوشه ی تنهایی رهاشم

بسه دیدن تورو از پنجره ی خواب / مثِ پنجره نمیشه مُرده باشم

محسن شعبانی


عشق از تو فراری شد

دلگیرم و درگیرم ، از موندن و با رفتن

چشمای تو جا مونده ، توو خاطره های من

احسان رعيت


تو رو دارم

هنوزم میشه دستامو به دستای تو بسپارم

هنوزم میزنه قلبم...که این یعنی دوس ِ ت دارم

صدیقه حسینی


دختر باد و فریاد

دختر باد و فرياد اسم منو صدا داد / در شب بي پناهي رو دست خسته‌ام افتاد

تو شهرهاي شمالي زيرسايه‌هاي نارنج / با لب خون گرفته به روح من جلا داد

پژمان پاكدل


دیوار عشق

من از دیوار عشق بالا نرفتم

اگه رفتم خودم تنها نرفتم

سبحان مرادی

۱. تقصير - محمد اسلامي

۲. ترانه عاشقانه با صدای پرهام

معرفی و بررسی آلبوم توراست میگی "علی اصحابی"

سلام به مخاطبان سایت ترانه سراها.مفتخرم تا آلبوم یکی از خواننده های خوب کشورم رو معرفی کنم و از دیدگاه یک مخاطب مشکل پسند آلبوم رو مورد بررسی قرار بدم ...

محسن شعبانی

 | 

نظرات کاربران