همسرمن!
سلام به دوستان ترانه سرا.من ازنیشابور هستم والان درمشهد دانشجو!
متاسفانه تواین دوشهر(وخيلي ازشهراي ديگه) ترانه کارکردن بسیارسخته ومثل تهران انجمن تخصصی ترانه نداره.خیلی ازدوستان به همین خاطرکنج ۴ دیوار اتاق روانتخاب میکنن وبرای خودشون ترانه میگن.برای همینه که مثلا نیشابور که غزل بسیارقوی کار میکنه اگر غزل سرا ترانه های خوبی داشته باشه(که این چنین هم هست)ترانه روبه طور حرفه ای دنبال نمیکنه وشاید تاریخ موسيقي این سرزمین ازخیلی ازاین مواهب بی بهره بمونه.
من فکر میکنم بچه های عضو دراین بلاگ (تهرانی وغیر تهرانی) دست به دست هم بدن واین معضل بزرگ روچاره کن.اولین قدم اینه تمام دوستان درآپدیت های بعدی پیشنهاد خودشون رو ارايه بدن تا به يك همفكري برسيم.
ببخشيد اگرپرحرفي كردم.شما رو به چند خط ازدلگيجه هام دعوت ميكنم...
« همسر من »
روزگارمن همینه:شب وروز تنهایی ومن
آخه عقد مادوتارو توی آسمونا بستن!
حتی وقتی ام که هستی باید این تنهایی باشه
این یه تجدید قوا نیس این یه تجدید فراشه!
این یه تجدید قوانیس دیگه قوتی نمونده
واسه ی بودن باتو دیگه فرصتی نمونده
نمیشه! نه! نمیذاره که ماباهمدیگه باشیم
آخه تنهایی هووته نمیذاره که دوتاشیم!
وای ازاین تنهایی
زنک هرجایی
همدمم غربت شب
همسرم تنهایی
ما تویه دوتاییامون کسی رو راه نمی دادیم
خوش بودیم ازاین که هردو ازسرهمم زیادیم
روی ابرا تویه قصه واسه هم خونه می ساختیم
کی شده صاحب خونه؟!هردو به سومی باختیم!
من دیگه آخرخطم کفگیرمن ته دیگه
من باید برم جهنم! توبری بایکی دیگه...
چون که تنهایی ایاقه بامن خوشی ندیده
آخ ازاین یاءسه بانو که منو طلاق نمیده!
وای ازاین تنهایی
زنک هرجایی
همدمم غربت شب
همسرم تنهایی...
احسان بایگی

نظرات کاربران